پایگاه خبری تحلیلی بهار کوار، زهره لطفیان: به گذشته برمیگردم. به فعالیتهای خبرنگاری در دوران مدرسه، به حرفهای که از نوجوانی به آن علاقه داشتم و مشغول بودم بدون آنکه به کلمه خبرنگار فکر کنم.
امروز روز خبرنگار است. در فکر این بودم که چه اتفاقی افتاد که خبرنگار شدم، هدف و راه من این نبود اما اکنون راه دیگری را رفتهام و مرا بهعنوان خبرنگار میشناسند. سری به یادگاریهای گذشته میزنم. نشریهای را میبینم که مربوط به سال ۹۲ است. یادم آمد! دوران مدرسه نشریهای ماهانه داشتم که اخبار مدرسه و روز را چاپ میکردم، انگار که از همان موقع به کارهای خبری علاقه داشتم!
اما به روزنامه و نشریه و روزنامهدیواری و…. بیشتر علاقهمند بودم. زمانی که اینترنت رونق بیشتری پیدا کرد، وارد این حوزه شدم و با راهاندازی وبلاگی با عنوان عاشقان الهی و با نشانی zohrelotfian.lxb.ir فعالیتم را شروع کردم. در مسابقات گوناگون شرکت میکردم و مقام استانی آوردم.
در ادامه این دوران، نشریههای الکترونیکی طراحی میکردم که در مسابقات کشوری طی دو سال پیاپی مقام اول و دوم را از آن خود کردیم.
موضوع نشریه شهدای مدافع حرم بود، آن زمان به کارهای خبری مربوط به شهدا علاقه بیشتری داشتم…آخر عموی خودم نیز شهید بود و ارادت خاصی به ایشان داشته و دارم.
دانشگاه و فعالیتهای مطالبهگرایانه
وارد دوران دانشجویی شدم و باز با راهاندازی کانال اخبار دانشگاه همچنان فعال مجازی بودم و از مسئولین مطالبهگری میکردیم، حتی همان موقع هم از مسئولین کوار مطالباتی داشتیم، با دانشجویان به دفتر امامجمعه یا فرماندار میرفتیم تا پیگیر مشکلات دانشگاه باشیم (از همان سال ها مسئولین تصمیم به تعطیلی دانشگاه پیام نور داشتند که به شیراز منتقل شدیم)
همان موقع بود که با سایت بهار کوار آشنا شدم. همیشه آرزو داشتم یک روز هم من صاحب رسانهای باشم که مطالبات مردم را پیگیری کنم و حالا…
گاه نزدیکانم میگویند تو همه کاری انجام میدادی الا خبرنگاری! اما حالا باید بگویم نیمی از فعالیتهای روزمره زندگی من در راستای خبرنگاری بوده و حالا که درحال نوشتن هستم متوجه این شدهام!!
۴ سال است که بهعنوان مدیر بهار کوار درحال فعالیت هستم و فقط خوشحالی مردم و افرادی که مطالباتشان را پیگیری کردهام به من انگیزه ادامه این راه را میدهد، اما ماهم خسته میشویم و نیاز به استراحت بدون دغدغه و مسئولیت داریم.
مطالباتی که کارساز شد
انتخابات بود و با تعدادی از همکارانم در دفتر بهارکوار درگیر کار فشرده بودیم. در همین حین خانمی وارد شد و گفت بچههای بهارکوار دمتون گرم مطالباتی که گفته بودم پیگیری کنید، حل شده است. حقوقمان هم پرداخت کردند. این خانم اینقدر خوشحال بود که همانجا تمام خستگیمان از بین رفت و به من یادآوری شد که این مردم به تریبونی که از طریق آن صدایشان شنیده شود نیاز مبرم دارند.
ما پایکار مردم ماندیم
اما چه روزهایی که در این چندساله تحمل نکردیم، چه تهمتها و تهدیدهایی که از سر نگذراندیم، اما ما ماندیم.
ماندیم برای اینکه صدای شما مردم باشیم و در این راه همیشه تلاش کردیم مشکلات و مطالبات شما را پیگیری کنیم، گرچه ممکن است خیلی از آنان به سرانجام نرسیده باشد اما صدای شما به مسئولان رسانده شد. همچنین تمام سعی خود را کردیم تا ارتباطی بین مسئولین و مردم باشیم و اخبار مهم را به موقع اطلاعرسانی کنیم.
بهارکوار؛ تیمی جوان و پرانگیزه
میخواهم از گروه بهارکوار برایتان بگویم. گروهی 25نفره که هرسال بزرگتر از سال قبل شده و در روستاها هم فعالیت میکنند. نوجوان و جوانان گمنامی که از سراسر شهر و روستاهای کوار گرد هم آمدهاند تا با عشق و علاقه و کار جهادی، کوار را در عرصه رسانه قوی نگه دارند.
تکتک بچههای بهارکوار با وجود تمام مشغلههای خودشان، هرگاه در کوار مراسمی بوده که نیاز به کار خبری و رسانهای داشته بهعنوان اولین نفر حضور داشته و بدون هیچ دستمزد و چشم داشتی فعالیت کردهاند و بهترین کار را با تجهیزات شخصی خودشان به مردم ارائه دادهاند.
و اما در ادامه راه…
نمیدانم دیگر وقت آن است که استراحتی بلندمدت داشته باشم یا ادامه دهم….
ادامه مسیرم را به خدا میسپارم، باشد که سرنوشت من به هرجا گره میخورد با حل مشکلی از مشکلات مردم همراه باشد.
روز خبرنگار بر تمام خبرنگاران، اصحاب رسانه و اهالی قلم مبارک باد
خداقوت و خسته نباشید
محکم به کارتان ادامه دهید و البته تربیت کننده نسل های بعد از خودتان نیز باشید