فضل خدا بود، بخشش و رحمتی خالصانه که خداوند با همه عظمتش به خانواده حدادی هدیه فرمود و هنوز هم که هنوز است رحمتش را پس نگرفته است، مگر نه اینکه شهدا زنده اند، پس تا قیام قیامت نیز این رحمت واسعه و این تاج افتخار بر سر این خانواده است.
در روستای دور افتاده دهداری که فرسنگها از کوار فاصله دارد و مردمش هنوز هم در محرومیت به سر میبرند و از پیمودن این مسیر طولانی ابا دارند، درست 43 سال پیش یعنی در سوم خرداد ماه 1347 در خانوادهای پر جمعیت نوزادی سفید رو و کوچک متولد شد که پدرش او را فضل الله نامید، او در دستان پدری بزرگوار و زحمتکش و مادری رنجور و مهربان پرورش یافت، مادری که بعد از رفتن فضل الله حافظه اش را از دست داد و این حافظه انگار جز یاد و نام فضل الله چیزی را به خاطر ندارد.
شهید در همان روستای کوچک و در دبستان کوچک عشایری تحصیلات ابتدایی را به پایان رساند و برای ادامه تحصیلات راهی کوار شد و در مدرسه استاد شهریار سابق مشغول به تحصیل گردید، هنوز تحصیلات راهنمایی را به پایان نرسانده بود که به عنوان یک بسیجی جان برکف برای دیدن آموزش نظامی در اول شهریور ماه 1362 رهسپار جهرم گردید و بعد از گذراندن یک دوره 15 روزه راهی جبهه های نبرد شد.
ایشان برای بار دوم در یازدهم بهمن ماه 1363 در سمت آر پی جی زن به جزیره مجنون اعزام گردید و در 22 اسفند همان سال در عملیات بدر به عنوان هشتمین شهید جاویدالأثر شهرستان کوار به مادر شهدای گمنام پیوست.
عبادات
به گفته خانواده شهید:
فضل الله بسیار خداوند را عبادت می کرد و به راز و نیاز در مسجد مشغول می شد و در فعالیت ها و مراسمات مختلف به خصوص در ماه های محرم و رمضان، و در برگزار کردن دعاهای توسل و ندبه پیشقدم بود، و حتی در ماه رمضان نیز با وجود اینکه روزه بود به پدرش در کارهای کشاورزی کمک می کرد.
ما لیاقت فضل الله را نداشتیم
فضل الله نوجوانی بسیار مهربان بود و دارای اخلاق خوب و پسندیده، با پدر ومادر و همه اقوام خوشرفتار بود به قدری که پدرش آنقدر از دستش رضایت داشت که در مصاحبه با گروه کوچک ما می گوید: «ما لیاقت فضل الله را نداشتیم . »
مطالعه
فضل الله به مطالعه کتب به خصوص کتاب های دینی علاقه فراوان داشت حتی با آن سن کم بیشتر کتاب های شهید مطهری را مطاله می کرد به خصوص گناهان کبیره ایشان را .
یا فاطمه الزهراء(س)
فضل الله را با فاطمه زهرا(س) انس و اُلفتی صد چندان است، انگار می دانست چندی دیگر مادر زمینی اش را باید چشم انتظار گذارد و مانند مادر آسمانی اش گمنام و بی قبر باشد و چه زیبا این پیمان حفظ شده ، از توسل شهید به ائمه اطهار میپرسیم و برادرش با چشمانی که اشک در آن حلقه زده است می گوید: « فاطمه زهرا » و پی گیر عملیات که می شویم می بینیم « عملیات بدر » است با همان رمز « یا فاطمة الزهراء(س) » .
محقق و نویسنده : لیلا زارعی اکبرآبادی