صحبت های مادر شهید وفا:
فرزندم از نظر اخلاق و رفتار خیلی با عبادت و مهربان بود و برای ولایت فقیه احترام زیادی قائل بود،همیشه به سفارشات امام تاکید بسیار داشت و به خانواده خود احترام زیادی میگذاشت.
عبادتش همیشه کامل بودهیچ وقت حرف بیربط از دهانش بیرون نمیآمد که کسی از خود برنجاند،جوان سربه زیری بود و علاقه به درس خواندن داشت ولی چون امکانات زندگی در آن موقع بدجور بود مجبور بود که روزها کار کند و شبها در کلاس شبانه درسش را ادامه دهد و چون آن زمان برق نبود مجبور بود از نور کم چراغ نفتی برای درس خواندن استفاده کند. همیشه با دوستان و همسایگان مهربان و صمیمی بود به نظرات و پیشنهادات خانواده اهمیت زیادی میداد و حرف آنها را گوش میکرد .
اگر کاری میخواست انجام بدهد از پدر و مادر اجازه میگرفت قبل از اینکه به جبهه اعزام شود سه بار تقاضا کرده بود که به خاطر سن کم او او را نبردند و نپذیرفتند ولی بار آخر با اصرار زیادش آن را اعزام کردند عشق و علاقه بسیاری به جبهه داشت در جبهه دو ترکش به پهلو و گردنش اصابت کرده بود به خودش نیاورده بود که او را مداوا کنند بعد از ۲۴ روز به خط مقدم رفته بود و در شهر فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
امید دارم خداوند همه شهدا را با شهدای کربلا محشور گرداند انشاءالله.