به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بهار کوار، معلمی شغل شریفی است که از آن به شغل انبیا تعبیر می شود و پیشینه آن به زمانی که انسان ها تعلیم و تربیت را آغاز نموده اند، برمی گردد.معلمی یک هنر است و معلمان، این پرورش دهندگان انسان ها به معنای واقعی کلمه هنرمند هستند.
در طول تاریخ بشر معلمان فراوانی به تعلیم و تربیت انسان پرداخته اند و علم و دانش و راه و رسم صحیح زندگی را به آنان آموخته اند. آری،قدر و منزلت معلم را یگانه داداری می داند که در آیه های«الذی علم بالقلم» جایگاه او را مشخص نموده است.
محمد مجرد دولت آبادی یکی از همین معلمان دغدغه مند و دلسوز عرصه تربیت است که باصبر وحوصله و درایت، سال های عمر خود را صرف تعلیم و تعلم دانش آموزان،نموده است. وی در کنار شغل شریف معلمی با عضویت در شورای روستای خود و عضویت در هیات امنای مساجد، منشأ خدمات فروانی گشته است.
او در سال های خدمت در کسوت معلمی به پدر خویش در کار کشاورزی کمک می نموده و پس از بازنشستگی، در عرصه تولید گل و گیاه فعال و موفق ظاهر شده است. خبرنگار ما طی گفتگویی با این معلم پیشکسوت، شرحی از زندگی وی تنظیم نموده که در ادامه باهم می خوانیم؛
محمد مجرد، متولد سال ۱۳۵۲ در شهرستان کوار هستم. اصالتا اهل روستای دولت آباد از توابع دهستان فرمشکان می باشم. پس از ۲ سال تحصیل در دانشگاه تربیت معلم شهید رجایی شیراز در سال ۱۳۷۲ در روستای دولت آباد مشغول خدمت شدم.
در کنار فعالیت در آموزش و پرورش که بیشتر در عرصه پرورشی بود، خداوند توفیق داد کارهای بزرگی در حد توان برای روستای خودم-دولت آباد- انجام دهم. یکی از کارهای بزرگ من بحث ایجاد زیرساخت های فرهنگی مثل حسینیه، خانه عالم و پایگاه مقاومت در روستا است.
هم چنین در طول سالهای معلمی و پس از آن خداوند توفیق داد با حضور در شورای روستا گره ای از مشکلات مردم باز کنم. از دهه های قبل نیز در حوزه هایی مثل سد و بیمارستان کوار پیگیری های زیادی را انجام داده ام.
شاه غیب، منطقه ای گردشگری در شهرستان کوار است که متاسفانه به آن بها داده نمی شود و توفیقی حاصل شد که بتوانم نزدیک به ۱۰ سال در آنجا فعالیت کنم. فعالیت های فضای سبز آنجا را انجام می دهم ودرختانی که اکنون در شاه غیب بزرگ شده اند حاصل فکر من در دهه ۸۰ است که در هفته درختکاری دانش آموزان مدرسه شهید زمانی دهشیب را طی اردویی برای کاشت نهال در آنجا بسیج می کردم.
تبدیل کاهدان به کانون فرهنگی
سال ۱۳۷۲ در کنار روستایمان کاهدانی وجود داشت که در زمستان برای آذوقه حیوانات از آن استفاده می کردند. کاهدان را تخلیه و آن را با قرار دادن چند میز و صندلی و تعدادی کتاب تبدیل به کانون کردیم و افرادی که ۳۰ سال پیش از این محیط استفاده می کردند خود به افرادی سالم که نقش مهمی در انجام کارهای فرهنگی روستا دارند، تبدیل شده اند.
گرچه کار فرهنگی، کار سخت و زمان بری است و حوصله می خواهد، سفارشم به جوانان این است که در حوزه فرهنگ کار کنند؛ چرا که اساس کار هر شهرستانی نیروی انسانی خوب و فعالی است که در عرصه فرهنگی پیشتاز است.
دانش آموزان امروز؛ آینده سازان فردا
من اکنون اکثر کسانی را که می بینم در حوزه قرائت قرآن و اجرای مراسم های فرهنگی فعال هستند، افرادی بوده اند که در دوره دانش آموزی در عرصه فرهنگی فعال بوده اند. استعدادهای نهفته در دانش آموزان از همین گروه های سرود و نمایش های ساده ای که در مدارس تشکیل می شود، شناخته می شود و با برنامه ریزی برای بروز این استعدادها دانش آموزان آینده خوبی خواهند داشت.
در دهه ۶۰ که من دانش آموز بودم دو مدیر داشتیم که با عشق کارشان را انجام می دادند. آن ها روزهای جمعه بدون استثنا از شیراز می آمدند و برای ما کلاس می گذاشتند. با زحماتی که آقای کرم پور و عزیزی کشیدند نزدیک به ۱۳ نفر از همین دانش آموزان در آموزش و پرورش، نیروی انتظامی و جاهای دیگر مشغول به خدمت شدند.
معلمی داشتیم که در ماه رمضان به خاطر اینکه روزه اش باطل نشود، از روستای آباده ساعت ۱۱ ، نزدیک شیراز می رفت و نمازش را می خواند و برمی گشت. تا ساعت ۲ درس می داد ، معتقد بود و به امور دینی و مذهبی اهمیت می داد.
یادم هست سال آخر در دبیرستان شهدای کوار معلمی بود که از مرجع تقلید خود اجازه گرفته و خمس مال خود را به دانش آموزان با پرسیدن سوال و شرکت آنها در نماز جماعت با دادن هدیه به آنان ادا می کرد.
حضور در جبهه های جنگ
با اوجگیری جنگ ایران و عراق سال ۶۶ توفیقی حاصل شد تا به جبهه بروم. سپس برای جبران یکی دو سال تاخیر در درس خواندن، به مجتمع رزمندگان شیراز رفته و در سال آخر برای تربیت معلم شهید رجایی شیراز قبول شدم.
سپس با چند نفر از دوستان، فوق دیپلممان را که گرفتیم به دهستان فرمشکان برگشتم و در عرصه پرورشی مشغول به کار شدم. سال ۷۳ با شرکت مجدد در کنکور، در رشته جغرافیای انسانی دانشگاه پیام نور فیروزآباد قبول شدم و سال ۸۷ لیسانسم را در این زمینه گرفتم.
تخصص من پرورشی بود و در این سال ها در مدارسی هم چون شهید غفاری، شهدای خیبر و ایمان خدمت کردم و مدتی هم کارشناس فرهنگی و هنری در اداره آموزش و پرورش شهرستان کوار بودم.
تاسیس گلخانه و تکثیر گل و گیاه
پس از بازنشستگی کمکم شروع به راه اندازی گلخانه کردم و مشغول کار در عرصه درخت و گل شدم. یک سال و نیمی است که وارد این عرصه شده ام. عرصه ای که سخت و گسترده است و علاقه می خواهد و گل هم یک موجود زنده است که هر روز باید به آن برسی و اگر امسال خشکسالی نشود بازار گل و گیاه پررونق است.
کارم را با حداقل سرمایه شروع کردم و خدا هم مسیر را برای من باز کرد، چون گل و گیاه برکت می آورد. خیلی از وسایل مورد نیاز را دست دوم و کم کم خریدم. مقدمات کار از سال ۱۴۰۰ شروع شد و اسکله ای را که اکنون تبدیل به گل فروشی شده از سایت دیوار پیدا کردم. فردی بود که در شیراز با ۱۰۰ متر زیر بنا برای خود یک گل فروشی روی پشت بام خانه اش طراحی کرده بود. او به من گفت برای کارمندی در تهران قبول شده ام و می خواهم اسکلت گلخانه و تجهیزات آن را بفروشم. من هم اسکلت و تجهیزات و گل های کاکتوس را از او خریدم.
او در محیط شهری که آب و فضا کم است، این گونه کار می کرد و این انگیزه ای برای من شد که گلخانه را گسترش بدهم. از انواع گل ها شناختی نداشتم. کم کم تجربه کسب کردم و دوستان راهنماییم کردند.
ابتدا نهال ها را که برگ نداشتند نمی شناختم. در این مدت با انواع نهال ها آشنا شدم و حالا نهال، گل و تجهیزات آن را می فروشم.
انواع گل ها و نهال ها
برخی گل ها آپارتمانی هستند، یعنی مخصوص فضای خانه بوده و دمای مخصوصی می خواهند. برخی گل ها برای کاربرد در فضای بیرون از خانه است. برخی از گل ها و گیاهان به خاطر آب و هوایی که شمال دارد، آنجا تولید می شود.
گل های رز معطر و معمولی را همین جا تکثیر می کنیم. برخی گل ها و درختان که خوش قیافه، کم آب و خوش سایه هستند را برای شهرداری تولید می کنیم. گل های رز را که در بلوارهای شیراز هرس می کردند با ماشین بار می کردیم و در زمین می کاشتیم و در سال ۱۴۰۱، تعداد ۲۰ هزار گل تولید کردم که با ریشه آن ها را بیرون می آوردیم و خام می فروختیم. برخی را هم به بندرعباس می فرستادیم.
برخی گل ها را از محلات که مرکز فرهنگی گل در ایران است، می آوریم. برخی گل ها به نور حساس بوده و برخی کم آب هستند. مثلا یک نفر می آید و می گوید در خانه ام نور نیست، گلی سازگار با این شرایط می خواهم. جوان ها اغلب به گل های پیوندی علاقه دارند که علم رغم گرانی، رشد چندانی ندارد، اما دارای قیافه قشنگی است. برخی خانم ها هم به گل هایی که بزرگ و سرحال باشند علاقه مند هستند. برخی خانواده ها گل های لوکس و خوش قیافه را که رشد سریع دارند، می پسندند.
بازار گل و گیاه
بازار گل و گیاه بازار خوبی است، اگر بتوان به صورت صنعتی کار کرد چرا که کار پردرآمدی است. گل ها و گیاهان فصل خاصی دارند و بیشتر فروش ما به بازه زمانی بهمن ماه تا اردیبهشت ماه برمی گردد. اوج کار همین چند ماه است. در مابقی ماه های سال ملزومات گل مثل گلدان ،مواد تقویتی و سمومی که مورد نیاز گل است، می فروشیم.
اگر مردم تکثیر گل و گیاه را به صورت پیوندی در خانه انجام دهند، کار خوبی است. مثلا در شمال روی یک گل پیوند چند گل دیگر می زنند و قیمتی می شود.
گل ها و گیاهان به انسان روحیه می دهند
گل و گیاه را خداوند آفریده و زیبایی طبیعت هم به همین گل و گیاهش است. انسان با گل ها حرف می زند و ذهن او را درگیر میشود. گل ها به ما انرژی مثبت می دهند و با گل ها انسان از غم و غصه رها می شود.
آدم هایی که سنشان خیلی زیاد هست، کشاورز هستند. انسانی را می بینی که نزدیک به ۸۰ سال سن دارد ولی سراغ گل و گیاه و درخت خود می رود. خداوند عمر بابرکتی به کشاورزان می دهد و با وجود گل ها و درختان افسردگی نمی گیرند و این خود از نعمت های بزرگی است که گل ها و گیاهان برای ما به ارمغان می آورند.
خبرنگار: فاطمه دیباور