وقتی من بنگاه دار از سود دو برابری خودم در کمسیون گرفتن از افاغنه و نوشتن قولنامه صوری گذشتم، می توانم مدعی شوم که چرا آنها نمی روند!!
وقتی من رییس کارگاه حاضر شدم بجای بیگاری کشیدن و دادن حقوق و مزایای کمتر به کارگر افغانی، ایرانیان را جذب کنم و درست حقوق بدهم، آنها خواهند رفت!!
وقتی من باغدار حاضر شدم، بجای دادن یک اتاق به خانواده افغانی و استفاده از او به عنوان نگهبان و باغدار، آنهم بدون حقوق، از هموطن خود استفاده کنم، آنها خواهند رفت!!
وقتی من کارگر ایرانی، حاضر شدم مانند آنان کار کیفی و کمی خوبی تحویل صاحب کار دهم، آنها در ایران نخواهند ماند!!
وقتی من نانوا، وجدان پیدا کرده و بجای ۱۰ نان، پول ۱۲ نان نگرفته و یا پول نان کنجدی بجای ساده از آنها نگیرم، آن وقت می توانم مدعی رفتن آنها باشم!!
وقتی من راننده تاکسی یا اتوبوس، دوبرابر دیگران از اون کرایه می گیرم و غیر قانونی جابجایشان می کنم، نمی توان بگویم چرا اینها در ایران اینقدر می مانند!!
وقتی من بنا بجای کارگر افغانی، کارگر ایرانی را در کنار خود گذاشتم و به او بها داده و مهارت یاد دادم، حق دارم از وضعیت حضور آنان انتقاد کنم!!
وقتی من مأمور از آنها به عنوان پول و گرفتن رشوه بجای اضافه کار نگاه میکنم، آنها از ایران نخواهند رفت!!
وقتی من مغازه دار بجای کارگر ایرانی و پرداخت حقوق و بیمه، طفل افغانی را در عوض یک قالب پنیر و دو ظرف ماست به کار میگیرم حق ندارم بگویم آنها از جان کشور ما چه میخواهند!!
وقتی من پزشک و بیمارستان بیش از تعرفه آزاد از آنان حق ویزیت میگیرم، نمیتوانم بگویم که آنها جز ضرر برای کشور چیزی ندارند!!
وقتی من شهروند کارت عابر بانک و سیم کارت خود را به آنها اجاره میدهم مطمئناً آنان در ایران میمانند!!
حالا اگر می گوییم که چرا نمی روند، مقداری به رفتار خودمان هم نگاه کنیم.
✍️ سید محسن هاشمی
پس باید بشینیم تا 4سال دیگه اون ها برا ی ما حکومت کنن 10 سال دیگه هم ایران نیاشه افقانستان باشه ما ملت بدبختیم دیگه