به گزارش بهار کوار، نقد سریال خانه امن که توسط محمد مظفری برای سایت خبری تحلیلی بهار کوار ارسال شده است که به شرح زیر می باشد.
بسم رب الزهرا
چند خطی در مورد سریال “خانه امن”
با تمام انتقاد هایی که به این فیلم وارد میدانم، اما دو نکتهی منفی که احساس میکنم مطابق قانون “آموختن ادب از بی ادب” موجب افزودن عقل اجتماعی میشود را متذکر میشم.
در هیچ مجموعهای به این خوبی “به شکل فاجعه مادری کردن” و همچنین ، “بدترین شکل همسر بودن” را نشان نداده است.
مادرِ فرشته را میتوان بدترین مادر و در ادامه بدترین همسر خواند. حال آنکه تا به اینجای قصه، دختر او فقط صفت دوم را از او به ارث برده است.
مادری که با دخالت های پشت سر هم در زندگی دختر و شوهرش، عملا استقلال خانوادگی این دو را زیر سوال میبرد.
مادری که، چنان دختر خود را “فرشته” میپندارد که انگار “پِسر مردم” باید به خاک مذلت بیافتد برای آنکه دخترش به همه آنچه این “مادر” دلش می خواهد برسد!!
اما نمیداند مرد واقعی در زندگی کیست که هرگز ذلیل نشود، چه ذلیلِ زن، چه ذلیل هر چیز دیگر…
مادری که به هیچ عنوان به فکر دخترش نیست! بله او با تمام نگرانی های ظاهری که برای دخترش نشان میدهد، هرگز نگران او نیست و به هیج عنوان حفاظت از او را در افق افکار و اعمالش قرار نداده است. او تنها نگرانیش، خودخواهی او در جذب محبت دخترش می باشد.
این مادر، هرگز دختر خود را برای همسری آماده نکرده که تنها او را آماده برده داری کرده و اساسا دختر مستقلی را تحویل جامعه نمیدهد.
همه این رفتارهای غلط اندر غلط او با همه معیار های اسلامی و روانشناسی، فقط و فقط خودخواهانه است. رفتار های “دگر خواهانه” یا ایثار گرانه هرگز به این شکل به منسه ظهور نمیرسند.
اما همسری مزخرف او برای شوهرش را نیز، با هیچ معیاری نمیتوان هضم کرد، همسری که به هیج عنوان در مناسبات و تصمیماتش، شوهرش دخیل نیست و حال آنکه تبعیت زن از شوهر در امور زندگی، قدر مسلم، اشتراک همه مکاتب فکری و روانشناسی میباشد. باید گفت شوهر این خانواده، زن این خانواده است! دختری که آسیب دیده متعلق به مرد این خانواده نیز هست اما به دلیل همان خودخواهی ذکر شده، شما تنها و تنها کولی بازی را از سمت مادر خانواده میبینیم و با هربار کمک روحی شوهر به زن ، پس زدگی بسیار بزرگی را از طرف زن میبینیم.
اما نکته منفی دوم:
همسری “محسن” از اساس دروغ محض است. هر شوهری توسط زنش اینقدر پس زده شده باشد باید میدانست که این زنِ زندگی نیست.
زنی که کاملا شبیه یک ملکه است که قصد به بردگی مردی برای ارضای محبت درونی خودش دارد! رابطه دو طرفه ازدواج در این پیوند فوق العاده فاجعه بار را شما هرگز نمیبینید و هرچه هست، استفاده دائمی محبتی زن از مرد دیده میشود نه چیز دیگر.
این نوع رفتار ذلیلانه مرد در مقابل زن در رابطه پیمان و تابان نیز دیده میشود که مطلقا غلط است. التماس محبت از کسی که خود را ملکه میداند و مدام منت های بیشماری بر سر فرد میگذارد. هیچ مردی، تاکید میکنم هیچ “مردی” این هجمه بیشمار در هم شکستن غرورش را نمیپذیرد و قطعا و اساسا اینچنین رابطه هایی از هر لحاظِ عقلیِ دینی و حتی غیر دینی هرگز پایدار نمیماند چرا که دختر خود را در همه شئون صاحب حق میپندارد و پسر با تمام وجودش حق را به زن میدهد و همواره غرور خود را قربانیمیکند. (از نظر خودم اینچنین زوجی هرگز پیدا نمیشوند و تنها این فیلم، این فاجعه را نشان میدهد). به نظر می رسد، این فیلم به ترسیم بیش از اندازه این واقعیت میپردازد که مرد، برای به دست آوردن زن، باید با تمام وجود بجنگد، اما در این به تصویر کشیدن به حد افراط رسیده است. از آن سوی اگر کارگردان قصد اینچنین تصویر سازی از خانواده ایرانی دارد، باید گفت بسیار ناقص و ابتر عمل کرده است، چرا که در این فیلم و در آنسوی رابطه، یعنی تبعیت زن از مرد در قبال این همه توجه و محبت، به هیچ عنوان و حتی در قالب کوچک ترین دیالوگ، نمیتوان یافت.
اما تداوم رابطه در جایی که حق جابه جا شده باشد، میسر نیست.
هرچند موضوع فیلم امنیت در خانه ایران زمین است اما از منظر اجتماعی، این شکل خانواده توصیف شده هرگز “خانه امن” نیست و موجب افزایش آمار طلاق و فروپاشی اساس جامعه یعنی خانواده میباشد.
بسیار عالی بود
واقعا همسر قاضی را شخصیتی بسیار بی منطق از خودراضی که دائم درحال بی احترامی به داماد و خانواده اش است نشان دادند
بسیار از واقعیت جامعه ایرانی به دور است
دختر قاضی هم بی نهایت لوس و نچسب