پس از طی چهار دهه از انقلاب اسلامی و طی مرحله نظام سازی اسلامی، اکنون که حدود سه دهه در دولت سازی اسلامی متوقف مانده ایم و در حرکت به سمت جامعه سازی اسلامی لنگ می زنیم، در همه عرصهها به مشارکت مردم محتاجیم. تا وقتی مردم بی تفاوت باشند و منتظر یک سوپرمن باشند که بیاید و آنها را نجات بدهد و لقمه آماده جویده شده در دهان شان بگذارد، هیچ مشکلی حل نخواهد شد؛چرا که خداوند اراده کرده مسائل با اسباب مادی حل بشوند نه با معجزات عجیب و غریب.
یکی از وظایف دولت اسلامی در راستای حرکت به سمت جامعه اسلامی، ایجاد زمینه مشارکت مردم در عرصه های مختلف حکومت و حکمرانی اعم از اقتصاد ، سیاست، فرهنگ و دیگر حیطه ها است.
رئیس جمهوری می تواند کشتی دولت اسلامی را به ساحل جامعه اسلامی برساند که بیشترین قدرت را در شبکه سازی سالم برای دریافت پیشنهادات و مشارکت دادن مردم در امور مختلفه داشته باشد.
تجربه نشان داده هرگاه پای مردم در حل مشکلی در میان بوده است، به سرعت حل شده یا حداقل بخش اعظمی از آن منحل گردیده است. دفاع مقدس، جهاد سازندگی، کرونا واکسیناسیون های سراسری، و … نمونه هایی از این ادعا هستند.
اما اگر رئیس جمهوری بر سر کار بیاید که نه تنها نظرات مردم برایش مهم نیست، بلکه چنانچه نقد و انتقادی بشنود، اگر به مذاقش خوش نیاید یا شکایت کند یا صاحب صدا را ساکت نماید، بزرگترین فاجعه و مصیب بار ترین جنایت ها به خواهد داد. چه جنایت و مصیبتی بالاتر از نادیده گرفتن جمهورِ مردم و نشنیدن آنها؟
گذشته از اینها مقدمه شنیدن صدای مردم، بین مردم بودن است؛ رئیس جمهور و وزرایی که سالی یکبار هم در جمع مردم نیستند و مردم به آنها دسترسی ندارند قطعا توانایی شنیدن صدای مردم را ندارند.
برای شنیده شدن صداهای مان، حرفهای مان، به کسی اعتماد کنیم که سالها بین مردم حضور داشته است.