مدارس، جایی که روزگاری برای هر دانشآموزی یک دروازه به دنیای تازه بود، حالا تبدیل به جایی شدهاند که در آن، فرصتهای یادگیری به کندی میگذرند. تعطیلیها یکی پس از دیگری میآیند و بهانههایی مثل سرمای شدید و مشکلات زیرساختی باعث میشود که دانشآموزان روزهای تعطیل زیادی را تجربه کنند.
این تعطیلیها به معضلی اساسی برای سیستم آموزشی تبدیل شده. پیشتر، تعطیلیها به قدری کمیاب بود که دانشآموزان آن را به چشم یک غنیمت میدیدند اما امروزه مدرسه رفتن به چیزی غیرعادی تبدیل شده و باید به دنبال این باشیم که چه موقع مدارس تعطیل نیست!
آموزش مجازی هنوز با مشکلات اساسی روبهرو است و زیرساختها هنوز ناکافیاند و سیستمها از مشکلات فنی رنج میبرند. در میان این همه بیثباتی، دانشآموزان بهویژه در مقاطع ابتدایی که نیاز به نگاه و آموزش حضوری دارند، از این وضعیت آسیب میبینند و در دروس پایه عقب میافتند.
در این میان دانشآموزانی که در مناطق محروم زندگی میکنند، بیشتر از هر کسی قربانی این تعطیلیها هستند. آنها نه تنها از شانس برابر برای دسترسی به منابع آموزشی محروماند، بلکه این بحران باعث میشود که شانس آیندهشان به خطر بیفتد.
مگر نباید آموزش ابزاری برای ساختن آینده باشد؟ در این مدت، هیچ برنامه جدی برای رفع این مشکلات و بحرانها انجام نشده و دانشآموزان همچنان در دوراهی بین سیستمهای ناکارآمد آموزشی و تعطیلیهای بیپایان گیر کردهاند. اگر امروز از این بحرانها عبور نکنیم فردا شاهد نسلی بیسواد خواهیم بود..