دانش آموز شهید نجف هاشمی فرزند حسین متولد سال ۱۳۴۰ در شهر طسوج می باشد. خانواده اش به خاطر صداقت و پاکیش او را بسیار دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند. او دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش سپری نمود. سپس در هنرستان شهید غفاری کوار مشغول تحصیل در رشته ی مکانیک شد.
سال چهارم هنرستان بود که شور حضور در جبهه های نبرد دلش را شیدا کرد و به عنوان بسیجی عازم جبهه شد.
او در عملیات الی بیت المقدس با سردار شهید حمید احمدیان دیلمی و عباس کشاورز و جمع دیگری از رزمندگان حاضر شد و در تاریخ شانزده اردیبهشت سال۱۳۶۱ با اصابت ترکشی به سر در منطقه فکه به وصال یار رسید و شربت شیرین شهادت را مشتاقانه نوشید.
آرامگاه او در گلزار شهدای شهر طسوج در جوار امامزاده ابوالقاسم زیارتگاه عاشقان و عارفان است.
خاطره شهید نجف هاشمی
مادر شهید نجف هاشمی میگفت: پسرم بیشتر مواقع چند نفر از هم کلاسی هایش را به منزل می آورد .یک اتاق کوچک وسط حیاط داشتیم که وقتی آن ها می آمدند جایشان در همین اتاق بود. من به او می گفتم خوب نیست که تو این پسرها را به خانه می آوری ، چون دو تا خواهر در خانه داری . او می گفت مادر ! ناراحت نباش ما اصلا مزاحمتی برای شما ایجاد نمی کنیم و همیشه در این اتاق قرآن و دعای کمیل می خوانیم.
نجف خیلی به خدا توکل داشت و به خاطر ارادت خاصی که به ساحت مقدس امام علی علیه السلام داشت به ایشان متوسل می شد.
وصیت نامه شهید نجف هاشمی
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان امیرالمومنین علی ولی الله
شهادت می دهم که خدا یکی و به جز خدای یکتا خدایی نیست و گواهی می دهم که حضرت محمد (ص) بنده خوب و پیامبر خداست ، شهادت می دهم که علی (ع) جانشین بر حق پیامبر می باشد و شهادت می دهم که یازده فرزند گرامی آن بزرگوار که اول آن ها امام حسن (ع) و آخر آن ها حضرت مهدی عج زنده و از دید ما غایب است و هر وقت اراده خداوندی تعلق بگیرد ، ظهور خواهد فرمود و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد و داد دل مظلومان و ستمدیدگان تاریخ را از جباران و جنایت کاران خواهد گرفت.
و یقین دارم که امام خمینی نائب بر حق امام مهدی (عج) می باشد که سرپیچی از امرش سرپیچی از امر امام زمان و اطاعت از امرش اطاعت از امام زمان (عج) است و نخست به امام امت و خانواده بزرگوارم یعنی ملت ایران درود می فرستم و بعد به پدر و مادر عزیزم درود می فرستم و وصیتم به آن ها این است که مرا حلال نمایند و اگر شهید شدم برایم گریه نکنید. گریه شما برای مظلومیت حسین (ع) و یاران باوفایش باشد و خواهشم از شما این است که سر قبرم به جای گریه و زاری بگویید جوانان نوحه حضرت علی اکبر بخوانند و همه بگویند : ” برای فتح کربلا ، پیش به سوی جبهه ها. “
و برادرانم تفنگم را به زمین نگذارند ، توکلشان به الله باشد که “فان حزب الله هم الغالبون ” . حزب خدا بر همه ی حزب ها پیروز است و بدانید که امروز روز یاری قرآن و اسلام است و فرزند به حق زهرا (ع) – خمینی کبیر – فریاد می زند که دین خدا در خطر است . آبروی پیغمبر و جانشینان در خطر است .
امام مهدی (عج) کمک می خواهد و یاریش کنید که کفر تا دندان ، علیه اسلام مسلّح شده است . آیا رواست که فرزند پاک زهرا (ع) را در این عصر تنها بگذاریم که جنایت کاران و ظالمان زمان هرچه می توانند بر اسلام بتازند و اگر ما بی تفاوت بمانیم چه تعهدی نسبت به اسلام داریم و چه طور چشم شفاعت به خاندان نبوت داریم .
خلاصه وصیتم این است که برایم نماز و روزه بگذارید . سخنان امام به دقت گوش بدهید . پشتوانه دولت جمهوری اسلامی باشید . با برادران سپاه و نهادهای انقلابی همکاری کنید و پیوسته در خط اسلام باشید.
امیدوارم که روزی برسد که خدای بزرگ پرچم لا اله الا الله را بر پهنه ی زمین مستقر فرماید .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته