31

زندگی نامه دانش آموز شهید راهدار بهمنیان

  • کد خبر : 7566
  • 08 اردیبهشت 1401 - 21:53
زندگی نامه دانش آموز شهید راهدار بهمنیان
در پنجشنبه شهدایی این هفته از شهید دانش آموز راهدار بهمنیان می گوییم..

هفته پیش که در مراسم چهلمین روز کوچ پدرت از این عالم خاکی حاضر شدم، صحبت های مداح در وصف او قلم مرا در نوشتن از شما به جوشش واداشت.
بی شک مردم فتح آباد چهره آرام و صبور پدرت را هرگز از یاد نخواهند برد که هر روز نام تو را زمزمه می کرد و آمدنت را انتظار می کشید.
گویی سال های اسارت دیگر پسرش و فراق ۳۵ ساله او با تو حدیث انتظار را در نگاهش زنده کرده بود . اما هنوز بهار طبیعت از راه نرسیده بود که پدر ، بهار قلب خود را در اعلی علیین به آغوش کشید و چشمانش از نگاه به جمال یوسفش نورانی گشت…
راهدار جان! در ماهی که با نام مولا علی (ع) آذین گشته مفتخرم تا از تو بنویسم و از مرام پهلوانی بگویم و جان خویش را با نگاشتن زندگی علی وارت به نور ایمان صیقل دهم ؛
دانش آموز شهید راهدار بهمنیان فرزند صفر متولد اول فروردین ماه سال۱۳۴۷ در دهستان فتح آباد از توابع شهرستان کوار است. او دوران تحصیلی ابتدایی را در زادگاه خود پشت سر گذاشت و دوران راهنمایی را در مدرسه ی راهنمایی شهید دیلمی ( استاد شهریار سابق) سپری نمود.
در همین دوران بود که به “ورزش کشتی” علاقه ی خاصی پیدا کرد و در این رشته پیشرفت های چشمگیری کرد و موفق به کسب مقام های ممتاز در مسابقات ورزشی متعدد گردید.
شهید بهمنیان پس از اتمام دوران تحصیلی راهنمایی وارد دبیرستان شهدای خیبر شهرستان کوار شد . سال دوم دبیرستان بود که طاقت او تمام شد و عزم رفتن به جبهه کرد.
او در سال۱۳۶۵ به عنوان بی سیم چی فرمانده گردان در منطقه ی شلمچه در عملیات های مختلفی شرکت نمود.
در عملیات کربلای۴ حجم سنگین آتش دشمن منجر به شهادت تعداد زیادی از رزمندگان گردان شده بود و راهدار نیز به عنوان بی سیم چی گردان را همراهی می کرد. فرمانده به او گفت:” اگر می خواهی به عقب برگرد .” اما راهدار گفت :” من تا آخرین لحظه در کنار شما می مانم.”
هواپیماهای عراقی بمباران شیمیایی را آغاز کردند و شهید بهمنیان با گاز شیمیایی خردل مسموم گردید و پس از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت مسمومیت روح بزرگش در پنجم بهمن ماه سال۱۳۶۵ به آسمان ها عروج کرد و به نام بلند شهید افتخار یافت.
مادر شهید راهدار بهمنیان می گوید :
راهدار علاقه ی زیادی به حضرت علی ع داشت. برای همین هم کشتی گیر شد و یاد ندارم در مسابقه ای شکست خورده باشد ، جز یک مسابقه. وقتی همه ی حریفانش را در کوار و فیروز آباد شکست داد ، به سپیدان رفت.
به ما خبر دادند که راهدار شکست خورده ، باور نمی کردم .‌وقتی به خانه آمد اثری از ناراحتی در او ندیدم . پرسیدم شکست خورده ای؟ تبسمی کرد و گفت بله ، شکست خوردم، تعجب ندارد ، یک بار هم ما شکست بخوریم.
او را قسم دادم و مجبور کردم حرف بزند . آخر معلوم شد خانواده ی حریفش در سالن حضور داشته اند ، وقتی راهدار سعی و تلاش او را برای پیروزی می بیند ، دلش راضی به شکست او نمی شود و کمرش را خم کرده تا حریفش پیروز میدان باشد .
آری ! چه شکست غرور آمیزی داشت و چه زیبا منش حیدری را زنده کرد و او بود که در لحظه ی شهادت پرافتخارش دستانش را بالا آورد و سه بار بلند گفت: ” یا علی ، یا علی ، یا علی “.

آرامگاه این پهلوان شهید در گلزار شهدای دهستان فتح آباد همواره ما را به علوی زیستن و علوی مردن فرا می خواند .
راه سرخش چراغ راه سالکان حضرت حق باد

لینک کوتاه : https://baharekavar.ir/?p=7566

ثبت نظرات

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال نظرات
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.