20

زندگینامه و خاطرات شهید جانعلی کریمی

  • کد خبر : 8152
  • 22 اردیبهشت 1401 - 22:15
زندگینامه و خاطرات شهید جانعلی کریمی
در پنجشنبه های شهدایی این هفته مهمان بسیجی شهید جانعلی کریمی هستیم در ادامه با خاطرات و زندگینامه این شهید عزیز آشنا شوید.

روزها در این اندیشه بودم که چگونه با اطمینان خاطر ، شهادتت را به اطرافیان نوید دادی و به آن ها سفارش نمودی تا جاده ی امامزاده ابوالقاسم را صاف و هموار کنند تا تو با دوستانت کبوتروار بیایید و دیگر بار رسم زیستن را به ناسوتیان یادآور شوید.

و چه سخت است که پدر شاهد خمیدن نهالی باشد که هر روز عاشقانه قامت رعنای او را به تماشا می نشسته و آرزوهای بزرگی را برای او در سرمی پرورانده است و چه غم انگیز است مادر ، زینب وار ندای ” گلی گم کرده ام می جویم او را ، به هر گل می رسم می بویم او را ” سر دهد و نشان عزیزش را از انگشتر و پیراهنی که با اوست ، بیابد…
در پنج شنبه های شهدایی این هفته می خواهم از بزرگ مردی سخن کنم که عفاف و حیا را ماهرانه در مسلک خویش به تصویر کشید و با حضور در قربانگاه عشق، علم عفت دینی را بر فراز قله های ایمان و معرفت برافراشت.
آری! سخن از نیک مردی است که که همواره در تبیین احکام دین می کوشید و مشی ائمه ی اطهار چراغ راهش بود و پیمودن مسیر سعادت را معطوف به گوش سپردن به نفس مسیحایی پیر خمین می دانست.
اکنون زندگی نامه ی این لاله ی ملکوتی را به تماشا می نشینیم ؛
بسیجی شهید جانعلی کریمی فرزند علی متولد نهم خردادماه سال۱۳۴۳ در شهر طسوج از توابع شهرستان کوار می باشد. او کودکی خویش را در آغوش پدری سخت کوش و مادری باایمان سپری نمود. وقتی هفت ساله شد، هم چون دیگر هم سالان خود قدم به دادی درس و مدرسه نهاد. او دانش آموزی مودب و سربه زیر و در درس خواندن زرنگ و با استعداد بود‌. او دوران ابتدایی را در آموزشگاه امام خمینی شهر طسوج گذراند و برای تحصیل در مقطع راهنمایی و دبیرستان به شهر کوار آمد.


شهید کریمی عاشق امام خمینی و نهضت ایشان بود و با مخفی نمودن اعلامیه های امام خمینی در منزل و پخش آن ها بین مردم نقش فعالی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت.
او با شهیدان علی قاسم قاسمی، عیدی جوکار ، نجف هاشمی و حمزه میرزایی دوست صمیمی بود که همگی در راهی که انتخاب کرده بودند ، مصمم و با عقیده ماندند و خدای بزرگ که ثبوت قدم آنان را در مسیر خویش مشاهده نمود ، مرگ پرافتخار شهادت را نصیبشان نمود.


وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد ، شهید کریمی از لحاظ سنی امکان حضور در مناطق جنگی را نداشت اما عشق به امام خمینی در قلبش موج می زد . او رساله ی امام را مطالعه می نمود و در برهه ای که روستا ها از نعمت وجود عالم دین کم برخوردار بود ، در کسوت یک روحانی احکام دین را به خانم ها ی محله آموزش می داد و رعایت حجاب و عفاف اسلامی سرلوحه ی سفارش های او به زنان محله بود. او خانم ها را از نشستن در کوچه و نپوشیدن جوراب برحذر می داشت و به نماز اول وقت توصیه می نمود. نماز خواندنشان را تصحیح می کرد و آنان را به پیروی از ائمه ی اطهار و امام خمینی و تربیت صحیح فرزندان خود دعوت می نمود.
شهید کریمی با یاری رساندن به اهالی محله و خانواده هایی که دست تنها بودند و پسری نداشتند ، گوی عمل به ” فاستبقوا الخیرات ” را از دیگران ربوده بود.
و به راستی رفتار او با کودکان و پیران ، سیره ی تربیتی اول امام شیعیان را در ذهن ها زنده می کند ؛ چرا که شهید کریمی کودکان را دوست می داشت و با آنان ملاطفت می نمود. او و شهید عیدی جوکار همیشه به بچه ها پول می دادند و آن ها را خوشحال می کردند. برای پیرزن ها و پیرمردهای فامیل و محله احترام خاصی قائل بودند و تحقق بخش آیه ی” اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام ” بودند.
اوج قوم دوستی شهید کریمی را در مراسم خاکسپاری دخترک شهید محمدرحیم علی پور می توانی ببینی که این دختر را از ابتدای جاده ی امامزاده ابوالقاسم تا نزدیک قبر پدر بر دست گرفت و به خاک سپرد و استدلالش این بود که من هنگام تشییع شهید علی پور در جبهه بوده ام و می خواهم این عدم حضور را در مراسم خاکسپاری دخترش جبران کنم.
از دیگر ویژه های عبادی شهید کریمی اهتمام به نماز جمعه بود ، به طوری که مادرش را به شرکت در نماز جمعه ی شیراز به امامت آیت الله دستغیب ترغیب می نمود. پدر شهید کریمی در ابتدا راضی به این امر نبود ، اما شهید کریمی پدرش را راضی نمود و به او گفت شما یک ناهار می خواهی که آن را هم من برایت درست می کنم. بگذار تا مادرم به نماز جمعه برود و از مسائل دینی و اوضاع مملکتمان آگاهی پیدا کند، علاوه بر این شرکت در نماز جمعه ثواب زیادی دارد.
این شهید عزیز که پیروی از ولایت فقیه را سرلوحه ی زندگی خویش قرار داده بود، وقتی فرمان امام را مبنی بر حضور پرشور در جبهه ها شنید ، برای رفتن به جبهه مصمم شد. پدر و مادرش به او گفتند اگر تو به جبهه بروی ، ما دست تنها می شویم، امید ما به تو هست. اما شهید کریمی پدر و مادرش را راضی کرد و مادرش را بوسید و گفت ازمن راضی باش و شیرت را حلالم کن چرا که ممکن است برگشتی در کار نباشد.
او دانش آموز کلاس یازدهم بود که حضور در سنگر نبرد را بر خود فرض دید ، در حالی که به کوچکترها سفارش می کرد پرچم دار این انقلاب شمایید و پرچم کشورمان را بر زمین نگذارید.

شهید کریمی پس از یک دوره ی ۴۰ روزه از جبهه بازگشت . خواهر و برادرش به او گفتند تو که یک بار به جبهه رفته ای ، حالا نوبت بقیه است و او در جواب آنان گفت: ” من باید بروم تا شما از نامحرمان در امان باشید .من باید بروم و شهید شوم، این دنیای خاکی ارزشی ندارد، شهید شدن ارزش دارد.
وقتی شهید کریمی برای بار دوم می خواست به جبهه اعزام شود، مادرش به کوار آمد تا او را همراهی کند. رزمندگان سوار بر یک مینی بوس آماده ی رفتن بودند که مادر شهید کریمی به آن ها گفت : ” شما باز هم می خواهید به جبهه بروید؟”
شهید سیف الله دهقان از محمود آباد سه دانگ _آن دانش آموز شجاع – در حالی که چماقی به دست داشت، آوای ” جنگ جنگ تا پیروزی” سر می داد.
شهید کریمی به جبهه های نبرد رفت ، در حالی که رزمندگان آماده ی شرکت در عملیات پیروزمندانه ی فتح المبین می شدند .
بالاخره نجواهای شهید کریمی با حضرت ثارالله و علمدار دشت نینوا به تحقق پیوست و او را در دومین روز فروردین سال۶۱ از دشت عباس تا اوج آسمان ها سبکبال نمود.
از آن جا که ترکش های خمپاره صورت این شهید عزیز را مجروح کرده بود ، مادرش او را از طریق انگشتر و پیراهنش در شیراز شناسایی نمود.
چه زیبا بود آن روز که مردم شهید پرور طسوج جسم شهید کریمی و هم رزمانش(شهیدان ولی حیدری، فضل الله صالحی، محمدصفری، حمزه میرزایی و عیدی جوکار) را تا آرامگاه زمینی و روح بلندشان را تا آسمان ها همراهی نمودند و حماسه ای سترگ را در تشییع لاله ها رقم زدند.
و اگر تو گوش جان سپاری هنوز هم پژواک ندای شهید دیلمی را می شنوی که در بدرقه ی لاله ها به دفاع از حریم اسلام دعوت می نمود و با کلامی نافذ، طمانینه را بر قلبهای داغدار خانواده ی شهیدان فرو می فرستاد.
و سلام من بر شهدای بخش طسوج ، دیاری که زمانی محل آمد و شد مردانی از تبار آسمان بوده است و من غبار گام هایشان را توتیای چشمانم می سازم تا در عاشوراهای هر روزه ی تاریخ برایم بصیرت بخش باشد.

لینک کوتاه : https://baharekavar.ir/?p=8152

ثبت نظرات

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال نظرات
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.