49

” شهید رسول نعمتی” اولین شهید دانش آموز شهرستان کوار

  • کد خبر : 2509
  • 08 آبان 1401 - 8:53
” شهید رسول نعمتی” اولین شهید دانش آموز شهرستان کوار
دانش آموز شهید رسول نعمتی اولین شهید دانش‌آموز و سومین شهید از شهدای کوار در دوران دفاع مقدس هستند.

ورودی جاده‌ امامزاده ابوالقاسم را که طی کنی و به بخش خاکی برسی، سمت راستت سروی بلند، خودنمایی می‌کند. کنار این درخت سرو، لاله‌ای آرمیده که همواره تو را به میهمانی خویش می‌خواند. اگر به اینجا می‌آیی وضو کن و با پای دل بیا که شرط زیارت را ادا کرده باشی… فاخلع نعلیک آنک بالواد المقدس طوی …پابرهنه بیا که اینجا مهبط یاری از یاران امام شهید ماست.

حال که اینجا آمده‌ای توشه‌ای برگیر، قدری تربت بردار تا در عاشوراهای هر روزه‌ تاریخ، توتیای چشمانت و بصیرت بخش راهت باشد. خوش آمدی زائر… زیارتت قبول.

به گزارش بهار کوار، به مناسبت روز نوجوان و بسیج دانش آموزی در این مطلب با شهیدی نوجوان و دانش آموز از شهرمان که کارنامه‌اش در مکتب عاشقی به مهر خونین شهادت آغشته شده است آشنا می شوید.

زندگینامه دانش‌آموز شهید رسول نعمتی

دانش‌آموز شهید رسول نعمتی فرزند حسن قلی متولد سال ۱۳۴۰ در روستای شاه شهیدان است. او دوران تحصیلی ابتدایی خود را در مدارس طسوج و شاه شهیدان گذراند، سپس وارد مدرسه راهنمایی کارخانه قند کوار شد. او تحصیلات متوسطه خود را در هنرستان شهید غفاری شهر کوار ادامه داد و رشته تراش را انتخاب نمود.

ابتدای ورودش به دوران متوسطه مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ بود که هنرجویان را به تعطیلی مدرسه و شرکت در راهپیمایی به ثمر نشستن انقلاب نمود. پس‌ازآن با تشویق معلمان و به کمک دیگر هم‌کلاسی‌ها انجمن اسلامی هنرستان را تأسیس نمود، تا اینکه رژیم بعث عراق در سال ۵۹، به‌طور رسمی تجاوز به مرزهای پاک ایران اسلامی را آغاز نمود.

شهید رسول نعمتی

شهید رسول نعمتی پس از گذراندن دوره آموزشی به همراه جمعی از دوستانش در تیرماه سال ۶۰ عازم جبهه گردید و پس از دو ماه و نیم حضور فعال و پرشور در جبهه در هشتم شهریور سال ۶۰ در عملیات شهید رجایی که غرب سوسنگرد صورت گرفت، خلعت سرخ شهادت را از دستان مقدس خامس آل عبا گرفت و هم چون مقتدایش، بی‌سر به محضر جانان شتافت. نام ایشان به‌عنوان اولین شهید دانش‌آموز کوار همواره بر تارک تاریخ این شهرستان می‌درخشد. از نعمت حق و شفاعت رسول (ص) برخوردار باد.

خاطره ای از شهید رسول نعمتی

اینک باشخصیت والای این شهید از زبان مادر بزرگوارشان که خداوند روح ایشان را با فرزندش و اولیاءالله محشور فرماید آشنا شویم:

مادر می گفت: رسول، دو روز قبل از عید قربان سال ۱۳۴۰ متولد شد. آن موقع بعضی‌ها نام بچه‌هایشان را از قرآن می‌گرفتند. ما هم نام “رسول” را از قرآن گرفتیم. وقتی مقطع راهنمایی درس می‌خواند، فعالیت‌های گسترده مردم علیه رژیم شاه شروع شده بود. عاشق امام خمینی بود و علی‌رغم سن کم، فعالانه در پخش اعلامیه و تبلیغ برای بازگشت امام شرکت می‌کرد. روزی که امام به ایران آمد، از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت.

وی ادامه داد: او برای تولید قطعات موردنیاز جبهه با استفاده از امکانات هنرستان، تلاش زیادی می‌نمود. صرفه‌جو و ساده‌زیست بود. در گفتارش صداقت داشت. به بزرگ‌ترها احترام می‌گذاشت و با خردسالان ملاطفت می‌نمود. به مستمندان کمک می‌کرد و قبل از اینکه شروع به خوردن غذا کند، می‌گفت:” اول از این غذا به فلان خانه و فلان همسایه بدهید. درست نیست بچه‌هایشان گرسنه بخوابند.” به سرکشی از خویشاوندان تقید خاصی داشت و صله رحم برایش در اولویت بود. نماز اول وقتش هیچ‌گاه ترک نمی‌شد. علاوه بر اینکه واجبات را انجام می‌داد و محرمات الهی را ترک می‌کرد، دیگران را هم به رعایت این حدود سفارش می‌نمود. مراقبت شدیدی نسبت به مسئله حلال و حرام در غذاها داشت و می‌گفت: ” چه یک لقمه حرام، چه یک سفره؛ هر دو موجب عذاب و غضب الهی می‌شود.”

شهید رسول نعمتی

مادر شهید رسول نعمتی از خاطرات جبهه پسرش گفت: برای رفتن به جبهه لحظه‌شماری می‌نمود. همیشه می‌گفت:” من شرمنده‌ام که امام حسین (ع) برای اسلام همه عزیزانش را از دست داد و بی‌سر شهید شد. همه آرزویش این بود راهی را که امام حسین (ع) رفت، ادامه دهد. رسول سهمیه امام حسین (ع) بود. دوست دارم جمال زیبایش را در آن جهان یک بار دیگر ببینم. روز شهادت شهیدان رجایی و باهنر در جبهه بود. به همرزمانش گفته بود:” چه قدر شرمنده‌ایم از اینکه رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ما به شهادت رسیدند و ما برای کشورمان کاری نکرده‌ایم.”

نحوه شهادت شهید رسول نعمتی از زبان هم‌سنگر ایشان:

هم‌سنگر شهید گفت: شهید رسول نعمتی به نماز اول وقت، اهمیت زیادی می‌داد و معمولاً نماز خود را در پنج نوبت به‌جا می‌آورد. ظهر روز شهادت ایشان شهید علی عفیفی مشغول دیده‌بانی خط مقدم بود و ما با چند تن از رزمندگان در سنگر استراحت می‌کردیم. چون در هنگام نمازهای یومیه، دشمن آتش را سنگین‌تر می‌کرد، ما به نوبت برای وضو از سنگر خارج می‌شدیم.

شهید رسول نعمتی

وی ادامه داد: وقتی شهید رسول نعمتی برای وضو به بیرون از سنگر رفت، چند لحظه بعد صدای انفجار مهیبی در نزدیکی مخزن آب که در فاصله ۱۵۰ متری سنگر ما بود، شنیده شد و ما نگران شدیم. وقتی گردوغبار برطرف شد، به سمت محل انفجار شتافتیم و متوجه شهادت یکی از عزیزان شدیم. نزدیک‌تر که رفتیم، دیدیم که هنوز آب وضو بر چهره‌ مبارک رسول خشک نشده بود که عروس شهادت را در حجله خاک به آغوش کشیده بود.

او در خاتمه یادآور شد: پس از انتقال پیکر شهید رسول نعمتی به ستاد معراج شهدا، قسمت دیگری از بدن مطهر شهید را یافتیم. چون خمپاره در فاصله‌ای بسیار نزدیک به رسول به زمین اصابت کرده بود، طبیعتاً بدنش بسیار زخمی و حتی قطعه‌قطعه شده بود. به‌هرحال، ما باقیمانده‌های پیکر پاک شهید را همان‌جا در سوسنگرد به خاک سپردیم و بالای آن تابلوی کوچکی به نشان یادبود نصب نمودیم. تا زمانی که خط مقدم در آنجا مستقر بود، زیارتگاهی برای رزمندگان اسلام شده بود.

گردآوری فاطمه دیباور خبرنگار بخش دفاع مقدس بهار کوار

لینک کوتاه : https://baharekavar.ir/?p=2509

ثبت نظرات

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 1
  1. عروس شهادت را در حجله ی خاک به آغوش کشیده بود👌🌹

قوانین ارسال نظرات
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.