5
به مناسبت ۲٠ اسفند روز راهیان نور

با نوای کاروان؛ سفری به سرزمین عشق و‌حماسه و‌ نور

  • کد خبر : 25360
  • 20 اسفند 1402 - 18:55
با نوای کاروان؛ سفری به سرزمین عشق و‌حماسه و‌ نور
کوله بارم را می بندم و با خیل زائران سرزمین نور، راهی وادی عشق و حماسه می شوم. با عزیزانم وداع می کنم و آخرین خداحافظی فرزندان این خاک از مادرانشان را به یاد می آورم.

پایگاه خبری تحلیلی بهار کوار، فاطمه دیباور: اسفندماه است و راهیان نور با نوای کاروان بار سفر بسته اند.‌ من نیز با آنان همگام می شوم تا توشه ای معرفت از این همراهی برگیرم.

در راه دوستانم را می بینم. آنان با دیدن بارو بنه ای که بسته ام می پرسند عزم کجا داری؟

_سرزمین عشق و جنون، مشهد شهیدان وطن

_به شلمچه می روی؟

_ آری، آنجا که فرشتگان بال هایشان را برای تبرک به آستانش می سایند.

_ ما را هم دعا کن، سلام ما را هم به شهیدان برسان…

در راه با خود می اندیشم چرا در اذهان عموم سفر به سرزمین نور با عنوان سفر به شلمچه نقش بسته است؟ مگر شلمچه با خود چه دارد که بر سر زبان ها افتاده و دل ها را مجذوب خود کرده است؟ حرف های اساتیدم مخیله ام را پر می کند؛

_ وجب به وجب این خاک آغشته به خون فرزندان این وطن است.

_ شلمچه بوی چادر خاکی حضرت زهرا(س) می دهد.

_ شلمچه قتلگاه شهدای غواص دست بسته عملیات کربلای۴ و مشهد شقایق های کربلای ۵ است.

اینجا کربلای ایران است

به هویزه گام می نهم؛ مقتل دانشجویان پیرو خط امام، آرامگاه شهید سید حسین علم الهدی و یارانش. صحنه کربلا در ذهنم تداعی می شود. عصر عاشورا، پیکرهایی که اسب ها بر آن ها تاخته و زیر آفتاب سوزان جامانده اند و اینجا یاران امام ما که تانک ها به سان اسب های آهنین پیکرشان را با خاک یکسان و شناسایی شان را دشوار کردند.

ایستگاه آخر؛ معراج شهدا

کاروان، برای فرا رسیدن این ساعت، لحظه شماری می کند؛ زیارت شهدایی که تازه تفحص شده اند.‌ بر پارچه هایی سفید که استخوان هایشان را پوشانده عبارت های متفاوتی به چشم می خورد؛ ۲۳ ساله، جزیره مجنون. ۱۸ ساله، شرهانی. ۲۰ ساله، شرق دجله…

آخر، مگر این ها همان عزیزدردانه هایی نیستند که دیروز با قامتی علی اکبروار با خانواده و دیار خویش وداع کردند؟ پس چرا امروز علی اصغر وار بازگشته اند؟ مگر نمی دانند پدر و مادران چشم انتظارشان به استشمام عطر پیراهنی از یوسف خویش راضی شدند و در این حسرت چشم بر این دنیای خاکی فرو بستند؟

زائران در حال بازگشت هستند. گام هایم به سمت کاروان حرکت می کند در حالی که دلم را در کنار لاله ها جا گذاشته ام. زیر لب آهسته زمزمه می کنم؛ به امید دیدار دوباره و زود هنگام شما، خداحافظ لاله های سرافراز وطن…

لینک کوتاه : https://baharekavar.ir/?p=25360

ثبت نظرات

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال نظرات
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.