نسیم باغ بهشت است در بهار کوار
پر از نشان شهید است لاله زار کوار
خوش آنکه نام نکویی نهاده بر این شهر
هماره عشق و وفا میوه داده در این شهر
ز ابر عاطفه باران چکیده در اینجا
نسیم گلشن و ایمان وزیده در اینجا
کوار مظهر ایثار و عشق و ایمان است
کوار مبدا پرواز با شهیدان است
در این دیار مرید علی فراوانند
همه ابوذر و مقداد و حجر و سلمانند
دوباره بر سر آنم ز عشق بنویسم
و از ارادت اینان به عشق بنویسم
دلم دوباره زده پر به محور فکه
فدای آن همه شیر دلاور فکه
دوباره آمده ام تا بخوانم از دل و جان
سرود عشق برای حمید احمدیان
هنوز فکه غروبش غریب و غمگین است
ز خون پاک کشاورز سرخ و رنگین است
کوار دارد از این قصه ها دلی پرخون
ز عاشقان سفر کرده تا لب کارون
کوار پر شده از آیه های توحیدی
یکی تکاور مجنون شهید خورشیدی
همو که راهی مجنون شد و خدایی شد
در آن هوای نفس گیر شیمیایی شد
هنوز سرخی رنگ شفق به وقت غروب
بگوید از غم جانسوز جبهه های جنوب
اگر که در صف پیکارها فتوحی بود
رهین زحمت صدها شهید کوهی بود
صدای زمزمه از هر کرانه آمده است
مگر حمید شکوهی ز بانه آمده است
همو که واله و مجنون حضرت زهراست
دلیل محکم آن هم ز پهلویش پیداست
کوار ! خون شهیدان تو را بها داده
تو محترم شدی از حرمت رضازاده
اگر شلمچه در این جبهه ها زبانزد شد
ز عشق بازی اسکندری سرآمد شد
خوشا کوار که در جنگ فاو هم داده
شهید معرکه سردار هاشم زاده
کواریان به کوار افتخار باید کرد
و جان خود ز برایش نثار باید کرد
گوینده :فاطمه دیباور
تهیه کننده:زهره لطفیان