به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بهار کوار، به مناسبت چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی خاطراتی از حاج نصرالله کوهی مبارز انقلابی کوار در ادامه میخوانید که وقایع سال 57 و حرکات انقلابی مردم کوار را بازگو میکند:
کوار در سال 57 بهعنوان یک دهستان کوچک به مرکزیت شهر کوار با جمعیت دو یا سه هزار نفری بود. همه جای ایران خواستگاه انقلاب، مساجد و راهنمای این حرکات انقلابی هم روحانیت بودند. آن زمان کوار فقط یک مسجد داشت که آن هم مسجد حضرت ولیعصر (عج) بود. یک حرکت انقلابی هم در این مسجد رخ داد که در ادامه به توضیح سه تا از وقایع انقلابی شهر کوار که بنده هم در آن ها حضور داشتم می پردازم.
حرکتها و اطلاعرسانی های انقلابی از هنرستان شهید غفاری کوار شروع شد. در آنجا ما چند دبیر انقلابی داشتیم که از شیراز به کوار برای تدریس میآمدند که شاخصترینشان آقای حاج مجید روزیطلب بود که هماکنون در قید حیات هستند. همچنین آقای محمد علی شایسته نیا و خانم چهل تنان نیز از بنیانگذاران حرکتهای آگاهی بخشی و اطلاعرسانی انقلاب اسلامی در کوار بودند که ما به تبع اینها چون شاگردشان بودیم در مسیر انقلاب قرار گرفتیم.
شعار دادن مردم کوار علیه شاه در مسجد، جرقه انقلاب در شهر
شب تاسوعای 57 بود که به مسجد ولیعصر برای عزاداری رفتیم. ما در صبح آن روز هماهنگ کرده بودیم که امشب در مسجد یک حرکت انقلابی شود و نامی از امام خمینی ببریم و شعارهای انقلابی همچون مرگ بر شاه، مرگ بر طاغوت و درود بر خمینی گفته شود.
مرحوم حاج مهدی روشن که یکی از بزرگان و متدینین شهر کوار بودند و فرزندشان هم در جنگ به شهادت رسیدند نوحه گو و اذان گوی مسجد بود. آن شب ایشان در مسجد نوحه میخواند که قسمتی از متن نوحه این بود: فریاد یا محمدا…. آتش زدند به خیمهها…. و ما این قسمت را از قبل تبدیل به یک شعار انقلابی کرده بودیم که در مسجد در تاریکی بگوییم.
آن شب شهید سید نواز الله بشیری پای کنتور برق مسجد نشستند و من خودم هم داخل مسجد بودم که حاج مهدی روشن هم نوحه میخواند. وقتی اشاره کردم و چراغ خاموش شد نوحه حاج مهدی را همراه آقای حاج علی خرم به فریاد یا محمدا از دست شاه بیحیا تبدیل کردیم.
این شعار یک مرتبه در تاریکی گفته شد، یک عده دو دل شدند که تکرار کنند یا نکنند، یک عده سکوت کردند ولی از حدود صد نفری که در مسجد بودند سی الی چهل نفر آنها در ادامه این شعار را تکرار کردند که کلاً حدود 5 دقیقه بیشتر طول نکشید. آن شب بهوسیله همین نوحه (فریاد یا محمدا از دست شاه بیحیا؛ فریاد یا محمدا شاه شده شمر و بلا) اولین جرقه انقلاب در مسجد زده شد.
یک عده از بزرگتر ها گفتند ساکت باشید چه خبره چرا این شعارها رو میدید؟ بعد کلید کنتور را زدن و چراغ روشن شد و ما فرار کردیم چون میدانستیم پاسگاه ژاندارمری میآید و صدا هم از بلندگو مسجد پخش میشد و بلندگو مسجد مستقیم به ژاندارمری میخورد. آنها این صدا را شنیده بودند و ما به کوچه پشتی فرار کردیم.
هنوز مسجد تعطیل نشده بود و چند پیرمرد در مسجد بودند که پاسگاه برای تحقیقات که چه کسی این شعار را گفته به مسجد آمد که نتوانستند از این موضوع باخبر شوند اما چند روز بعد باخبر شده بودند که من شعار گفتهام. این اتفاق تقریباً اولین حرکت مردمی بود که در مسجد شکل گرفت.
تظاهرات دانش آموزان در کوار
ما در هنرستان نیز فعال بودیم و دومین حرکت از طرف هنرستان بود. ما را راهنمایی کردند و بنده را سرگروه قرار دادند. سپس زنگ تفریح جلوی در هنرستان ایستادم و بلند گفتم بچهها امروز باید تظاهرات انجام شود. مردم همه شهرها در خیابان ها تجمع کردند، ما هم باید برویم.
رئیس هنرستان آقای زعفرانی با چوب ارژنی که در دست داشت به من نزدیک شد و روبروی هنرجوهای هنرستان ایستاد که حدوداً ۱۰۰ نفر فرار کردند و به سمت من آمدند که بهطرف در خروجی حرکت کردیم. به بچهها میگفتم نترسید بیایید همهجا انقلاب شده است از چه میترسید؟
ما به بیرون از مدرسه رفتیم و رئیس هنرستان بچههایی را که درشتتر بودند فرستاد که در اصلی هنرستان را ببندند تا بقیه به ما نپیوندند. آنجا یک درگیری کوچک انجام شد و بچهها از بیرون سنگ برداشتند و به در هنرستان میزدند تا رئیس هنرستان به بقیه که پشت در بودند اجازه خارج شدن بدهد تا تعداد ما صد نفر بیشتر شود.
ما شروع کردیم به تظاهرات شعار دست من بود و قرار بود سرگروه من باشم. بیشترین چهرهای که همکاری میکرد شهید علی کرم ربانی نوروزانی بود. ایشان خیلی تلاش میکرد که بچهها را بهطرف من بکشد و خلاصه ما حرکت کردیم و شعار میدادیم یا مرگ یا خمینی، درود بر خمینی، مرگ بر شاه خائن
من جلو جمعیت قرار داشتم و با صدای بلند شعار مرگ بر شاه سر میدادم. تا بهداشت قدیم آمدیم که رئیس پاسگاه ژاندارمری به نام دیندار که روز ۲۲ بهمن بهدست مردم کشته شد، یک جیپ با شش تا نیرو آورده بود. در این حال ما هم داشتیم شعار میدادیم و از طرف شیراز بهطرف بهداشت میآمدیم که آنها هم جلو بهداشت ایستاده و سربازها تفنگ بهدست بهطرف ما زانو زده بودند.
در اینجا یا باید جلو میرفتیم و درگیر میشدیم یا فرار میکردیم. به جلو رفتیم و رسیدیم به آنها که دیدیم دیندار در بلندگوی پاسگاه گفت هنرجویان عزیز متفرق شوید دانش آموزان عزیز متفرق شوید این کاری که شما میکنید جرم است و چیزهایی از این قبیل در بلندگو تکرار میکرد و ما هم همینطور در حال تکرار شعارها بودیم.
چون من جلو تراز همه بودم همینکه برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم دیدم همه هنرجوها فرار کردهاند و خودم تنها شده بودم که من هم بهطرف یکی از کوچهها رفتم و در باغهای کارخانه قند پنهان شدم و اینجا تظاهرات تمام شد. از فردا به دنبال ما میگشتند. به هنرستان آمدند میخواستند من را دستگیر کنند که در آخر ممنوع التحصیل شدم. یه روز که در پارک قلمستان بودم مرا پیدا کردند و دو روز بازداشت شدم.
17 بهمن تظاهرات مردم کوار در شیراز
تا به اینجا از حرکتهای مردمی گفتیم که اول از مسجد ولیعصر شروع شد و بعد تظاهرات هنرستان بود سومین حرکت روز 17 بهمن بود که شیراز رفتیم و این روز به نام کوار در انقلاب ماندگار شد.
دولت بختیار بود و نیمههای بهمنماه بود که در همه شهرها شعار مرگ بر بختیار، بختیار نوکر بیاختیار تکرار میشد. از دو سه روز قبل زمزمههایی بود که ما به شیراز برویم و آنجا خودی نشان بدهیم که کواری ها آمده اند و در خیابان های شیراز تظاهرات می کنند. دبیرهای ما و چند روحانی ازجمله مرحوم شجاعی اکبرآبادی در این قضیه نقش داشتند و سفارش کرده بودند اگر بتوانید به شیراز بروید و تظاهرات کنید خیلی خوب است. یک طلبه دیگر هم از طسوج به نام آقای مرادی بود که منبرهای خیلی داغی علیه شاه می رفت و محرک وقایع ۲۲ بهمن بود.
روز 17 بهمن بود که حدوداً 300 نفر بودیم که به شیراز رفتیم و تظاهراتی هم در آنجا داشتیم و شعار میدادیم ما مردم کواریم از بختیار بیزاریم….
برای خواندن جریانات انقلابی روز 17 بهمن اینجا کلیک کنید
در سال 57 حرکتهای فردی زیادی داشتیم که چند باری دستگیر شدیم و چند بار هم با دو نفر از دوستان در راهپیماییهای شیراز شرکت کردیم که باز آنجا هم داستانهایی دارد که انشالله در کتابی که نوشتهام منتشر خواهد شد.
در پایان باید بگویم انقلاب و جمهوری اسلامی بهآسانی بهدست نیامده است، همه ما میدانیم این 43 سال را با همه سختیهایش پشت سر گذاشتهایم و از جوانان عزیز درخواست مطالعه تاریخ انقلاب را دارم. اگر مطالعه نباشد همچنان در خیلی سؤالات میمانند. توجه به اصول و ارزشهای انقلاب بسیار برای آگاهی شما مفید است.